loading...
گیمرفا|مرجع تخصصی بازی
آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 2526 سه شنبه 13 فروردین 1392 نظرات (1)

درود دوستان بعد از تاخیر ۲ هفته ای با توجه به درخواست هایی که شده بود تصمیم گرفتم  , original Soundtrack های بازی Resident Evil 6 رو براتون آماده کنم .OST هایی که از بازی Resident EVil 6 براتون آماده کردم محتوای اضافی نسخه ۱۷ گیگابایتی بازی Resident Evil 6 هست.

برای دانلود آهنگهای بازی Resident Evil 6 به ادامه مطلب مراجعه کنید

OSTRE6

لیست آهنگها :

ST

_______________________________________

icon_get_world لینک دانلود OST های بازی Resident Evil 6 از سرور سایت

Download_list

_______________________________________

icon_key پسورد فایل زیپ:www.mobinigi.com

حجم فایل زیپ: ۶۲ MB

Admin بازدید : 589 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) در GDC امسال اطلاعات زیادی را از نسخه جدید سری بازی های Metal Gear Solid منتشر کرد. این کارگردان و بازیساز مطرح، سرانجام در تریلری از ارتباط میان دو بازی Ground Zeroes و The Phantom Pain پرده برداری کرد و بخش هایی از گیم پلی بازی را نیز به نمایش درآورد. بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain چیزی بود که بازیکنان شاهد معرفی آن بودند و تریلر آن نکات جدی ای را شامل می شد و به خوبی ماجراجویی Snake را نشان می داد......

 

    http://up.gamerfa.ir/up/gamerfa/Gamerfa/Images/lxlrff5q2x4wz9yykmn.jpg

 

کوجیما می گوید این تریلر به نوعی یک پیش درآمد برای MGSV بود که بازیکنان آن را در GZ تجربه می کنند و در آن Big Boss دوست قدیمی اش کاز میلر (Kaz Miller) را از یک تشکیلات در حال انفجار نجات می دهد. با توجه به شکل کات خوردن این دمو، ما مشاهده کردیم که صورت Big Boss شدیداً سوخته و این اتفاقی است که در GZ برای او رخ می دهد و مربوط به انفجاری می شود که او و میلر در آخرین لحظه فرار در آن گرفتار می شوند. پس از این قسمت، بازی به مکان دیگری می رود که گروهی سعی می کنند تا Snake را در بیمارستانی نجات دهند. فعالیت های آن ها نتیجه بخش می شود، اما Big Boss پس از آن به کما می رود. دوربین از نگاه فرد دیگری که در حال نگاه کردن به میلر است، نظر همه را به سمت خودش جلب می کند و اینجاست که میلر با نگاهی به دوربین می گوید: "حالش چطوره؟" Big Boss پس از 9 سال از کما بیرون می آید.

 

   

 

مشخص نیست که آیا اینجا همان بیمارستانی است که در ابتدا به نمایش درآمد یا خیر، اما در آن پرچم بریتانیا مشخص بود. در دو تریلری که تا کنون از The Phantom Pain منتشر شده، صدای زنی به زبان روسی شنیده می شد که می گفت: “V Has Come To”. این می تواند یک اسم رمز باشد که به بیدار شدن Big Boss اشاره می کند، یا می تواند کلنل ولگین (Volgin) از MG3 را به خاطر بیاورد و یا حتی چیزهای دیگری باشد. همچنین این احتمال می رود که V نشانه پنجمین نسخه این سری از بازی ها باشد که در حال ساخت است. بیمارستانی که Big Boss در آن قرار دارد، مورد حمله قرار می گیرد.

در اولین تریلر The Phantom Pain مشخص شد که گروهی نظامی، بیماران داخل بیمارستان را از بین می برند، اما در تریلر جدیدی که از آن قسمت منتشر شد، گیم پلی بازی روی قدرت های ماوراء الطبیعه تمرکز بیشتری دارد و دیدن آتش های عجیب و Psycho Mantis نشانه هایی از این قرار است. مردی که کاملاً باندپیچی شده به Big Boss کمک می کند. کسی که احتمالاً صداپیشه او کیفر ساترلند (Kiefer Sutherland) هنرپیشه سریال 24 باشد. Big Boss او را ایشمائیل (Ishmael) خطاب می کند و اولین سوالی که از او می پرسد، درباره یک زن است. ایشمائیل می گوید: "ما به او نور دادیم و او راه کوتاهی را برای پایین آمدن انتخاب کرد." در گیم پلی این بازی، متوجه شخصی با یک ماسک می شویم.

 

 

در ادامه، ما تصویر واضح تری از او را مشاهده می کنیم و کاملاً مشخص می شود که Psycho Mantis از نسخه اول سری بازی های MGS است. او کارهای خارق العاده زیادی انجام می دهد که اکثر آن ها در این تریلر به نمایش درآمدند. همچنین در حمله ای که به بیمارستان می شود، فردی قوی هیکل را مشاهده می کنید که در آتش حرکت می کند. به نظر می رسد که او ارتباطی با ولگین داشته باشد. در حین فرار از بیمارستان، Big Boss و ایشمائیل دچار تصادف بدی می شوند و بعد مشخص می شود که Big Boss نجات پیدا کرده است. ناگهان شخصی سوار بر اسب پدیدار می شود که شبیه The Boss در MGS 3 است.

همچنین احتمال می رود که این فرد مرموز همان ایشمائیل باشد که بانداژ صورتش را باز کرده است. تئوری دیگری نیز وجود دارد که طبق آن، این سوار Revolver Ocelot خواهد بود! این موضوع که این فرد مرموز پسر The Boss باشد هم وجود دارد که بعید به نظر می رسد. Big Boss با این مرد مرموز همراه می شود و پس از مدتی، توسط شخص دیگری مورد تعقیب قرار می گیرد که روی یک اسب تک شاخ آتشین سوار است. اینجاست که باز هم احتمال می رود که فرد ولگین باشد که از بیمارستان به دنبال Big Boss آمده است. فرد سوار بر اسب آتشین، یک ماسک شعله ور هم به صورت زده و چشم هایش را آتش در بر گرفته و به نظر می رسد که با نیروهای XOF در GZ ارتباط داشته باشد. از اینجا به بعد، اتفاقات بازی کمی عجیب می شوند.

 

 

در صحنه های آخر این تریلر، شکل و شمایل Big Boss به طور کلی به نمایش درمی آید. او لباسی به تن دارد که روی آن عبارت Diamond Dogs نوشته شده و این گروه را خانه جدیدش نام می برد. در این قسمت، متوجه شدیم یک چیز بسیار عجیب روی سر Big Boss دیده می شود که از اسکلت سر او بیرون آمده که به نظر یک سنگ و یا یک شاخ می آید و احتمالاً چیزی است که در جراحت هایش در GZ به وجود آمده است. باید منتظر جواب این سوال ماند. تا این لحظه نیز مشخص شده که دیوید هیتر (David Hayter) به عنوان صداپیشه شخصیت Big Boss در بازی حضور ندارد و یک صداپیشه جدید برای این شخصیت انتخاب شده است. همچنین شایعات زیادی به گوش می رسند که کیفر ساترلند صداپیشه شخصیت ایشمائیل و Big Boss بوده که هنوز چیزی تأیید نشده است. همچنین صحبتی از آقای ریچارد دویل (Richard Doyle) صداپیشه Big Boss در MGS4 نیز نشده، اما از انجایی که او اکنون 70 ساله است، شاید صدایش مناسب یک شخصیت میان سال مانند Big Boss نباشد.

 

 

 

Admin بازدید : 632 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)
بازی های امروزه اکثرا بر پایه ارضای حس خشونت بازیبازها ساخته می شود و کمتر بازی را در طول تاریخ این صنعت شاهد بودیم که بازیبازها را به تفکر پیرامون حوادث و دنیای بازی انجام شده وادار سازد. بازی بایوشاک: بی کران جدیدترین و کامل ترین بازی موجود است که با روح و روان بازیباز بازی می کند!......
 

http://up.gamerfa.ir/up/gamerfa/Gamerfa/Images/eoonvwh2vqsoty3006wd.jpg

 

نام: BioShock: Infinite

سازنده: Irrational Games

ناشر:۲k games

سبک: First Person Shooter

پلتفرم: PC ، Xbox360 ، PS3 ، Mac

Bioshock Infinite official box art بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

 

شهر گمشده ایی به نام کلمبیا:

محوریت داستان بازی Bioshock: Infinite بر پایه شهری در آسمان به نام کلمبیا بنا شده است. این شهر توسط Zachary Comstock ساخته شد. شروع داستان بسیار ساده و فارغ از هیچگونه پیچیدگی و روایت های هالیوودی آغاز می شود. فردی به نام Booker Dewitt توسط شخصی مرموز اجیر می شود تا دختری به نام الیزابت را از شهر کلمبیا نجات داده و برای او بیاورد. بوکر مجبور است تا الیزابت را برای جبران بدهی های خود بیاورد. پس عازم سفری پرمخاطره می شود که روحش از حوادث پیش رو خبر ندارد.

همانند دو نسخه قبل ، سرپرست نویسندگان آقای Ken Levine است و همانند  نسخه های پیشین بازی بایوشاک ، مذهب و خداپرستی دست مایه داستان می شود. داستانی همانند شهر ویران شده Rapture که به علت زیاده خواهی موسسان شهر سرانجام خوبی ندارد. حال در این نسخه ، Andrew rayn جای خود را به Zachary Comstock داده است. بازیباز احساس می کند که همه چیز را می داند و دست نویسنده داستان را خوانده است ولی در کمال تعجب در طول پیشروی با هیچگونه غافلگیری همراه نیست و تمام هدف بازیباز به نجات و فرار الیزابت متمرکز شده است ولی در آخرین مراحل پایانی بازی ، غافلگیری ها شروع می شوند و به سان سیلی عظیم ، سد افکار بازیباز شکسته می شود و بازیباز در می یابد که ۱ % از داستان اصلی را درک نکرده است.

الیزابت در ابتدای بازی داخل برجی زندانی شده است و توسط هیولایی به نام Songbird محافظت می شود تا مبادا از شهر فرار کند. الیزابت دارای قدرت های خاصی است که در ابتدای بازی تا حدودی به آن اشاره می شود. وی قادر است در میان دنیاهای موازی سفر کند! Songbird فقط به عنوان یک هیولای خبیث در بازی حضور ندارد و بین الیزابت و این پرنده عظیم الجثه رابطه هایی وجود دارد. در بازی، انتخاب هایی پیش روی شما قرار دارند که اهمیت چندانی ندارند ولی انتخاب های شما عواقبی در پیش برد داستان خواهند داشت.

شاید تنها ایراد بخش داستانی در پایان بندی آن دانست. بازیبازهایی که داستان و محیط استیم پانک کلمبیا را درک نکرده اند به هیچ وجه نمی توانند پایان منحصر به فرد این بازی را درک کنند! همانطور که می بینید این نقطه ضعف نیست بلکه تصور نادرست بازیبازها از یک داستانی با این مضمون است. برای درک داستان بازی و شهر کلمبیا می توان آیتم های صوتی را از گوشه کنار شهر جمع آوری کرد تا پی به رازهای کلمبیا و حوادث پیرامون آن برد.

 

BI 06 بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

برخورد الیزابت با بوکر گاهی اوقات روی اعصاب است!!

 
 

زیبایی کلمبیا در یک نگاه:

تغییر محیط بازی از شهر رپچر به کلمبیا یک چالش جدید برای Ken Levine بود چون محدودیت های گرافیکی که در شهر رپچر وجود داشت در کلمبیا بی معنا بود. بازیبازها انتظار یک Draw distance فوق العاده از شهر شناور در آسمان دارند. انتظار ساختمان های سرافراشته و افکت های بصری چشم نواز.خوشبختانه سازندگان به خوبی و با وسواس این شهر را ساختند. شهری که بی نهایت زیبا و پویا است. به عبارتی دیگر سازندگان از نهایت قدرت انجین آنریل ۳ برای خلق شهر کلمبیا استفاده کرده اند. محیط های سر سبز، ویران شده و حتی محیط برفی در بازی بسیار خلاقانه ایجاد شده است. طراحی شخصیت الیزابت نیز بسیار زیبا کار شده است.

 

bsi 2 بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

طراحی الیزابت بی نظیر است. هیچ اعتراضی وارد نیست!

 
 

صداهای ماندگار:

مگر می شود در بازی بایوشاک موسیقی ضعیف باشد؟ سوهان روح بازیبازها در شهر رپچر ، موسیقی زیبا و دلهره آور بوده که در طول بازی به بازیباز انرژی مضاعف می بخشید. در بایوشاک: بی کران نیز به مدد آقای Garry Schyman، این انرژی به توان ۳ می رسد. Garry Schyman علاوه بر سری بازی های بایوشاک ، در بازی Dante’s inferno نیز حضور داشته و موسیقی ماندگاری از خود به جا گذاشته است. دوبلور های شخصیت های اصلی بسیار زیبا و در خور توجه هستند. صداگذاری شخصیت بوکر بر عهده Troy Baker و شخصیت الیزابت بر عهده Courtnee Draper  است که هر دو به خوبی از عهده مسئولیت خود بر آمده اند.

 

TroyBaker BookerDeWitt1.jpg.644x435 q100 بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

Troy Baker ، صداگذار شخصیت بوکر
شباهت هایی در چهره دو شخصیت دیده می شود. مگر نه؟

 
 
 
bioshock بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

courtnee draper، صداگذار شخصیت الیزابت

 
 
 

طعم شیرین قدرت:

اصولا گیم پلی بازی بایوشاک با دیگر بازی های هم سبک خود تفاوت دارد. بایوشاک: بی کران را ساخته اند تا در دنیای آن غرق شوید! شهر کلمبیا فقط یک لوکیشن بی روح نیست و NPC های داخل بازی رفتارهای جالبی از خود نشان می دهند که گاهی اوقات می توان بی خیال ماموریت اصلی بازی شد و ساعت ها به جر و بحث زن و شوهری در گوشه ایی از شهر نظاره کرد.

از گشت و گذار در محیط بی نظیر بازی بگذریم ، مبارزات بایوشاک در نوع خود بهتر شده و می توان گفت کیفیت مبارزات بهتر از نسخه های قبلی بایوشاک است. به مدد چنگکی که در دست چپ بوکر وجود دارد می توان در میان آسمان ها سفر کرد. همچنین برای مبارزات تن به تن نیز از این چنگک استفاده می شود. سازندگان تمام تلاش خود را کردند تا ریتم مبارزات را حفظ کنند و بازیباز از مبارزه با هوش مصنوعی خسته نشود. شاید باورش سخت باشد ولی تنوع دشمنان آنچنان زیاد نیست و شمار هوش مصنوعی از انگشتان یک دست فراتر نمی رود. با این حال مبارزه در بایوشاک: بی کران به یکی از مفرح ترین کارهایی تبدیل می شود که می توانید در شهر کلمبیا انجام دهید.

 

skylinemelee online بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

بوکر آمد.
بوکر با چنگگ آمد!

 
 

و باز هم جادو …:

پایه اصلی مبارزات بر پایه  استفاده از جادو بنا نهاده شده است. بوکر قدرت های ماورالطبیعه ایی را در بازی تحت عنوان Vigor پیدا می کند که برای پیشروی در بازی مناسب است. توجه کنید “مناسب” است! هیچگونه الزامی در کار نیست که تمامی قدرت های ویژه را پیدا کنید ولی از آنجایی که این بازی بایوشاک نام دارد؛ طعم شیرین قدرت باعث می شود که در به در به دنبال قدرت های ویژه بگردید. انصافا قدرت های خارق العاده ایی در این نسخه وجود دارد که هیجان مبارزات را تقویت می کند. به عنوان مثال با استفاده از یک اسلات ، دشمنان را به هوا پرتاب کرده و با مصرف یک اسلات دیگر دسته ایی از کلاغ ها را به سوی آنها روانه سازید. برای اتمام کار نیز بهتر است با استفاده از اسلات دیگر شوک الکتریکی نیز به آنها وارد سازید! استفاده از این قدرت ها محدودیتی نیز دارند. بر اساس فیزیولوژی پزشکی، فعالیت هایی که انسان انجام می دهد نیاز به انرژی دارد که یکی از ارکان حفظ انرژی در بدن، وجود “نمک” در سیستم گوارشی فرد است. در گیم پلی این بازی ، این مسئله طبی اعمال شده است. در بازی برای اجرای Vigor های مختلف باید به دنبال نمک باشید.

 

BioshockInfinite HandymanFeaturette Online بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

شاید بتونیم بگوییم این گنده بک ، قوی ترین دشمن در کلمبیا هست

 
 

همانطور که ذکر شد الیزابت یک دختر معمولی نیست و می تواند بین دنیاهای موازی سفر کند. شاید یکی از علت های نامگذاری این نسخه به “بی کران” در همین موضوع بود. بر طبق نظریه کوانتوم ، هر عملی در این دنیا باعث می شود که در دنیاهای موازی نیز اتفاقاتی به عنوان عواقب رخ دهد. این مسئله به زبان بسیار ساده در بازی بیان می شود تا بازیباز گمراه نشود. بر طبق همین نظریه در دنیایی که ما زندگی می کنیم، روزنه هایی وجود دارد که در تعریف آنها می توان گفت مرز بین دنیای ما و دنیای موازی دیگر در مکان هایی، بسیار نازک است و می توان از این روزنه به دنیای دیگر سفر کرد. الیزابت این قدرت را دارد تا این روزنه ها را پیدا کند و آن منطقه را احیا کرده و حتی به دنیای دیگر سفر کند. فرض کنید در یک درگیری نفس گیر قرار دارید و نیاز به یک نیروی کمکی دارید. بر فراز آسمان روزنه ایی می بینید که در دنیای موازی یک روبات پرنده وجود دارد. شما می توانید بی خیال آن روبات شوید و دست تنها به پیروزی در مبارزه بپردازید. همچنین می توانید از الیزابت درخواست کنید که آن روزنه را احیا کند و روبات در تصرف شما در بیاید. قدرت در دستان شماست. این شما هستید که گیم پلی بازی را می سازید. هیچ اجباری در عملکرد خاصی وجود ندارد.

 

ElizabethTears بی کران در دستان تو | نقد و بررسی بازی BioShock: Infinite

الیزابت در کنار یک روزنه کوچیک به دنیای دیگر !

 
 

الیزابت را می توان به جرئت بهترین همراه در طول بازی های ویدئویی دهه اخیر دانست. کاراکتری که نه تنها زیر دست و پای شما نیست. بلکه به شما بسیار یاری نیز می رساند! فرض کنید در میدان نبرد با کمبود مهمات رو به رو شده اید و با ناامیدی آخرین تیرهای خود را نیز تلف می کنید که الیزابت توجه شما را به سمت خود جلب می کند و بسته ایی مهمات به شما می دهد! ای کاش سازندگان بازی رزیدنت اویل نیز از این اسکریپت ها برای خلق یک یار کمکی خوب استفاده می کردند تا کاراکتر، کمک حال بازیباز باشد نه یک سوهان روح!

و اما منحصر به فردترین قابلیت موجود در بازی ، “تجهیزات” (gears) است. همانند بازی های اکشن نقش آفرینی مثل بازی Deus Ex می توانید تن پوش خود را به تجهیزات مسلح کنید. این تجهیزات قابلیت های بیشتری را برای شما فراهم می سازند. به عنوان مثال تجهیزاتی که می تواند میزان خسارت ضربات تن به تن را افزایش دهد. این تجهیزات را باید در بازی بخرید. باز هم هیچ اجباری در کار نیست ولی یک تجهیزات خوب و قوی می تواند شما را در نبردهای نهایی کمک کند ولی آیا میل به قدرت را می توان نادیده گرفت؟!

در کل اگر به دنبال یک بازی خوب و هیجان انگیز می گردید باید بازی بایوشاک: بی کران را امتحان کنید. کسانی که نسخه های پیشین این بازی را انجام نداده اند نگران نباشند زیرا این بازی وابستگی داستانی خاصی به نسخه های قبل ندارد و می توانید تجربه خوبی را از این بازی ناب کسب کنید. بدون شک بایوشاک: بی کران یکی از بهترین بازی های سال جاری است.

Admin بازدید : 316 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

استودیوی Guerrilla Games جنگ با Helghastها را به PSVita می آورد. آن ها با Killzone: Mercenary قصد دارند تا یک تجربه ناب از دنیای Killzone را روی این کنسول دستی خلق کنند. در این نسخه برای اولین بار شما سربازی نیستید که چشم بسته تنها از دستورات اطلاعت می کند. در این نسخه، بر اساس احتمالات و حدسیات خود بازی خواهید کرد و در کنار این موضوع، مزدورهای مختلفی وجود دارند که می توانید آن ها را استخدام کنید. سازندگان می خواهند تا در Mercenary تجربه ای مانند آن چه در کنسول PS3 به وجود آمده را به دارندگان Vita انتقال دهند.

 

    http://up.gamerfa.ir/up/gamerfa/Gamerfa/Images/t7vtnkbs66deme8888un.jpg

 

بخش داستانی بازی بین 6 تا 8 ساعت طول خواهد کشید و بخش چندنفره با مدهای مختلف که از 8 بازیکن پشتیبانی می کند، در این بازی قرار گرفته است. Mercenary که با موتور Killzone 3 ساخته شده، گرافیک بسیار خوبی دارد. البته نباید انتظار کیفیت آن شاهکار را روی این کنسول داشته باشید، اما جلوه های بصری بازی بسیار خوب هستند. شما نقش فردی به نام آران دنر (Arran Danner) را ایفا می کنید. داستان بازی در زمان اتفاقات سه گانه اصلی این سری رخ می دهد. شما به عنوان تیمی از مزدوران، مراحلی را در دو جبهه مختلف این جنگ انجام خواهید داد. در یک مرحله، ممکن است در قالب تیمی از ISA با Helghastها مبارزه کنید و در مرحله ای دیگر، وارد عملیاتی برای Helghastها شوید.

 

     

 

این تغییر حالت، باعث شده تا سازندگان بتوانند اتفاقات پشت پرده ای که در سه گانه اصلی رخ می دهد را به نمایش دربیاورند. البته سازندگان به این موضوع اشاره نکرده اند که با شخصیت های اصلی این مجموعه در Mercenary روبرو خواهید شد یا خیر، اما المان های زیادی از نسخه های قبلی را در آن خواهید دید. خارج از داستانی که در جریان است، هدف اصلی این بازی، پول درآوردن است. تقریباً شما در Mercenary هر کاری را برای بدست آوردن پول انجام خواهید داد. در بخش آنلاین، اگر بتوانید دشمنان رتبه بالا را از بین ببرید، امتیاز بیشتری کسب خواهید کرد و کارت های Valor مخصوصی را بدست می آورید.

این کارت ها در هر جایی که یکی از بازیکنان کشته می شود، قرار می گیرند. حال می توانید تجهیزات مختلفی را برای خود خریداری کنید که هر کدام در بخش داستانی و چندنفره مفید خواهند بود. همچنین یک قابلیت جدید به نام Van-Guards در بازی قرار دارد که از بخش های جدید آن به حساب می آید و در آن می توانید دشمنان را با ضد حمله از بین ببرید. این المان در بخش چندنفره شباهت زیادی به المان Perks در سری Call of Duty دارد. زمانی که شما Van-Guard در اختیار دارید، گزینه ای برای استفاده از این المان در سمت چپ صفحه نمایش Vita به نمایش درمی آید که اگر از آن استفاده کنید، می توانید دشمنان را به شکل های مختلفی از بین ببرید و اهداف خود را سریع تر کامل کنید.

 

 

یکی از قدرت های ویژه این قابلیت، نمایش دشمن در هر قسمت از نقشه است. استودیوی Guerrilla Games می گوید که می خواهد یک تجربه بسیار نزدیک به Killzoneهای PS3 را در Mercenary خلق کند. گرافیک بازی را بسیار خوب از کار درآورده و محیط ها و شخصیت ها زیبا به نظر می رسند. حتی با توجه به اینکه این بازی روی نمایشگرهای بزرگ نشان داده شد، باید گفت که از کیفیت بالایی برخوردار بود. همچنین کنترل بازی به سبب داشتن دو آنالوگ روی Vita بسیار خوب بود و حس یک بازی تیراندازی خوب را به بازیکنان منتقل می کرد. برای تجربه Mercenary باید تا 17 سپتامبر منتظر بمانید.

 

 

 

Admin بازدید : 921 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

بدون شک، سری God of War یکی از بزرگ ترین و محبوب ترین مجموعه های Sony است. نسخه اول این بازی توسط دیوید جفی (David Jaffe) در سال 2005 برای کنسول PS2 عرضه شد و به موفقیت های فراوانی دست یافت. قسمت دوم، در واپسین سال های نسل ششم یعنی 2007 عرضه شد و با استقبال گرم منتقدین و مخاطبان روبرو شد. استودیوی Santa Monica یک داستان حماسی را آغاز کرد که با قسمت سوم در سال 2010 به پایان رسید. مسلماً GoWIII یکی از بهترین بازی های کنسول PS3 و چه بسا نسل هفتم است. موفقیت های سه گانه GoW و البته پتانسیل داستانی بالای بازی، کمپانی Sony را بر آن داشت تا دست به ساخت چند Spin-off بزند. Chains of Olympus در سال 2008 و Ghost of Sparta در سال 2010 برای کنسول PSP عرضه و با استقبال خیره کننده منتقدین مواجه شدند. Ascension سومین عنوان جانبی این مجموعه است که به نوعی می توان ریشه اصلی تمام وقایع بازی را در آن جست و جو کرد.

 

http://up.gamerfa.ir/up/gamerfa/Gamerfa/Images/87qpgb6xy6u6qx6eqv6.jpg

 

داستان

وقایع Ascension حدود 10 سال پیش از نسخه اول است. زمانی که کریتوس (Kratos) به خاطر سرپیچی و عهد شکنی از اریز (Ares) توسط موجوداتی افسانه ای که به Furies مشهور بودند، به زنجیر کشیده شده است. Furiesها حافظان عهد و پیمان خدایان هستند و وظیفه شان مجازات اشخاصی است که از قسم خود سر باز می زنند. شروع بازی، زمانی است که مگائرا (Megaera) یکی از Furyها در حال شکنجه کریتوس است، اما ناگهان زنجیرها پاره می شوند و او با مگائرا درگیر می شود. پس از آن، بازی به 3 هفته قبل برمی گردد. وقتی کریتوس محو در توهم همسر و کودکش در روستای kirra است، شخصی به نام اورکوس (Orkos) ظاهر شده و به او می گوید که توهماتش، همگی توسط Furyها ایجاد می شوند. اورکوس کریتوس را به یافتن پیشگوی Delphi ترغیب می کند تا بتواند حقیقت را دریابد. اما از آنجا که اریز نمی خواهد این اتفاق رخ دهد، Furyها را مأمور به اسارت و مجازات کریتوس می کند.

وعده هایی که Santa Monica درباره داستانی متفاوت نسبت به نسخه های دیگر GoW داده بود، حقیقی بوده و سازندگان تلاش کردند تا شکل و شمایلی متفاوت به نحوه روایت داستان بدهند. شخصیت کریتوس نیز نسبت به نسخه سوم به کلی دگرگون شده و این بار وجهه انسانی تری را از او می بینیم. بسیاری از سوالات و ابهاماتی که در داستان به وجود آمده بود، در این نسخه پاسخ داده شدند. اینکه چرا کریتوس توسط خدای جنگ انتخاب شد و چرا اریز او را مجبور به کشتن همسر و فرزندش کرد. با این حال، کمبود پیچیدگی در داستان، تنها نقطه ضعف آن است. با اینکه نویسندگان از شیوه روایی دو داستان موازی در گذشته و حال استفاده کرده اند، اما نمی توان آن را شوک برانگیز دانست و شاید تنها قسمت های جدید داستان مربوط به اورکوس باشد. به هر حال از نظر داستانی Ascension یک عنوان غنی است و به خوبی مخاطب را جذب می کند.

 

 

گرافیک

نمی توان از Santa Monica در زمینه فنی چیزی جز شاهکار انتظار داشت. در یک کلام، گرافیک بازی فوق العاده است. Ascension با همان موتور گرافیکی GoWIII ساخته شده و سازندگان با تغییراتی کوچک، پیشرفت های زیادی را در آن ایجاد کرده اند که مهم ترین آن ها در طراحی هنری است که به نسخه اول نزدیک شده است. با جایگزین شدن پالت های روشن بجای پالت های تیره که در GoWIII شاهد بودیم، فضای روشن تر با کنتراست رنگ بالاتری را شاهد هستیم. تغییرات گرافیکی فقط به بخش هنری ختم نمی شود. مدل کریتوس چندین برابر از نظر جزئیات بهتر شده و اینبار می توان حتی اثر زخم های شکنجه را نیز بر پشت بدنش دید.

بافت ها در بهترین حالت ممکن قرار دارند. انیمیشن ها و افکت ها واقعاً فوق العاده هستند و هنوز هم خون در بازی بسیار زیبا و طبیعی کار شده و با هر ضربه، روی بدن کریتوس و یا زمین پاشیده می شود. زمانی که کریتوس در حال مبارزه یا استفاده از قدرت هایش است، حالت چهره اش به کلی دگرگون می شود و آثار خشم در صورتش نمایان می شود. دقت سازندگان در چنین مسائلی، علاوه بر آنکه حس خشونت را بهتر منتقل می کند، تحسین مخاطب را در رعایت ریزترین جزئیات نیز برمی انگیزد. دشمنان و مردم عادی نیز از کیفیت بالاتری نسبت به GoWIII بهره می برند و جلوه های ویژه Blades of Chaos خیره کننده تر از گذشته به نظر می رسند.

 

 

موسیقی/صداگذاری

بر خلاف نسخه های پیشین که موسیقی های بازی توسط جرارد مارینو (Gerard K. Marino) و کریس ولاسکو (Cris Velasco) ساخته می شدند، اینبار تایلر بیتس (Tyler Bates) وظیفه آهنگسازی Ascension را بر عهده گرفته است. او که پیش از این در چند فیلم سینمایی مانند 300 و Watchmen و بازی هایی چون Rise of the Argonauts و Transformers: Fall of Cybertron تجربه آهنگسازی داشته، توانسته به خوبی از عهده کارش برآید و نتیجه قطعاتی با تم حماسی است که در نسخه های پیشین نیز شنیده بودیم. در بخش صداگذاری نیز بازی مشکلی ندارد. طبق معمول، صداپیشه کریتوس تی سی کارسون (T.C Carson) است. علاوه بر آن، دو صداپیشه مطرح نیز به بازی اضافه شده اند. تروی بیکر (Troy Baker) که پیش از این بجای شخصیت هایی چون جیک مولر (Jake Muler) در Resident Evil 6، ریو هایابوسا (Ryu Hayabusa) در Ninja Gaiden 3 صحبت کرده، در نقش اورکوس و جنیفر هیل (Jennifer Hale) در نقش آلکتو (Alecto)، ملکه Furyها ایفای نقش می کنند. همه این ها دلیلی بر این ادعا است که تیم صداپیشگی Ascension همانند نسخه های دیگر موفق عمل کرده اند.

 

 

گیم پلی

هسته اصلی گیم پلی Ascension همان چیزی است که در تمام نسخه های پیشین GoW بوده، اما تغییراتی که در روند آن داده شده، تجربه ای متفاوت از GoWIII را به ارمغان آورده است. سازندگان تلاش کرده اند تا گیم پلی را به نسخه اول نزدیک تر کنند. بنابراین نخستین چیزی که در روند بازی خودنمایی می کند، معماهای پیچیده آن است. بر خلاف نسخه اول و دوم، GoWIII فاقد این المان چالش برانگیز بود، اما در Ascension با معماهای متعددی روبرو می شویم که هر چند روند بازی را کند می کنند، اما تا حد زیادی به اصالت گیم پلی وفادار می مانند.

Ascension همچنان یک اکشن خونین و هیجان انگیز است که مملو از صحنه های سینمایی و پر زد و خورد است که نظیرش را فقط در نسخه های دیگر God of War می توان یافت. با وجود ثابت بودن هسته گیم پلی، نمی توان Ascension را صرفاً یک تکرار دیگر از فرمول موفق این سری دانست. به طور کلی روند گیم پلی بر پایه مبارزه، پلتفرمینگ و حل معما است. در بخش مبارزه ها، بازی تغییراتی داشته که اصلی ترین آن، اضافه شدن مبارزه تن به تن است. در این حالت، کریتوس با دشمن خود وارد یک نبرد تن به تن می شود که دو تکنیک ضربه و جاخالی را به همراه دارد. ضربه زدن با مشت و لگد، یکی دیگر از موارد اضافه شده است که البته چندان کارآمد نیست. بخش های مهمی از مبارزه ها هم از طریق QTE دنبال می شوند.

 

 

با اینکه امروزه در بسیاری از بازی ها مکانیزم QTE وجود دارد و این سیستم دیگر جذابیت سابق را ندارد، اما اعتراف می کنم که GoW هنوز هم در این زمینه بی رقیب است. یکی از نکات منفی ای که در اکثر عناوین Prequel دیده می شود، قوی تر و کارآمدتر بودن شخصیت بازی در گذشته نسبت به آینده است! مثلاً توانایی های لارا کرافت (Lara Croft) جوانی که در Tomb Raider اخیر تجربه کرده بودیم، به مراتب بیشتر از لارای با تجربه ای بود که در آینده تبدیل به یک مقبره پیما شده است! خوشبختانه این ضعف در Ascension دیده نمی شود و سازندگان توانایی ها و قدرت های کریتوس را طوری تنظیم کرده اند که او را نسبت به آینده کم قابلیت تر نشان می دهند. برای اولین بار در این سری، بخش چندنفره به بازی اضافه شده است.

بیش از 8 نفر در هر نقشه می توانند حضور داشته باشند. بازیکنان به تیم های چندنفره و یا تک نفره تقسیم می شوند و هدف، تصاحب نقشه و گرفتن جایزه از سوی خدایان است. بازیکنان می توانند شخصیت هایی چون کریتوس، زئوس (Zeus) و یا پوسایدون (Poseidon) را انتخاب کنند. هر کدام از آن ها ویژگی ها و سبک مبارزه خاص خود را دارند. با افزایش امتیاز و کسب XP می توانید سلاح و یا زرهتان را ارتقاء داده و یا قابلیت های جدیدی را آزاد کنید. به طور کلی، 4 مد Team Favor of the Gods ،Trial of the Gods ،Match of Champions و Capture the Flag در بخش چندنفره وجود دارند که باعث تنوع خوبی در این بخش شده اند. هر چند مشکلاتی مانند باگ های ناگهانی در آن وجود دارد، اما با توجه به اینکه اکثر بازی های اکشن-ماجرایی فاقد بخش چندنفره هستند، این ایرادها قابل چشم پوشی هستند و در مجموع Ascension چه در بخش تک نفره و چه در قسمت چندنفره عنوانی سرگرم کننده است.

 

 

نتیجه گیری

God of War: Ascension حقیقتاً پیشنهادی است که نمی توان آن را رد کرد. بزرگ ترین مسئله ای که این بازی پیش روی خود داشت، مقایسه اش با GoWIII بود که امری اجتناب ناپذیر است. این سنتی است که همواره در دنیای ادبیات، سینما و بازی های کامپیوتری وجود دارد. با این حال، Ascension یک اکشن ناب و یک ماجراجویی فوق العاده است که به خوبی مخاطب را با بخشی دیگر از داستان کریتوس همراه می کند.

 

 

تعداد صفحات : 14

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 677
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 108
  • تعداد اعضا : 2098
  • آی پی امروز : 410
  • آی پی دیروز : 117
  • بازدید امروز : 1,123
  • باردید دیروز : 360
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,335
  • بازدید ماه : 2,335
  • بازدید سال : 83,491
  • بازدید کلی : 893,773
  • تولبار گیمرفا
    Get our toolbar!